۱۳۸۸ شهریور ۳, سه‌شنبه

یادمان باشد که...........

مهدی سلیمانی
یادمان باشد حال که رمضان است و فرصتی خوب دست داده، دل های زنگاری مان را در "چشمه سار معرفت" غسلی دهیم و برای مدتی هم که شده، غبار گناهان و پلیدی ها را از رخسار خدایی اش بزداییم و لذت واقعی " بودن" را تجربه کنیم و این را خوب باید بدانیم که : همه چیز آدمی از دل بر آید. در این ایام پر برکت ،خالصانه از حضرت دوست بطلبیم که قلبمان را ثبات و سکینه، گوشمان را شنوایی، چشممان را بصیرت، زبانمان را صداقت و پاهایمان را استقامت بخشاید تا ما نیز بتوانیم: مابعد به هوش باشیم که مرتکب معصیت و لغزشی نشویم. کلبه همیشه بهاری دلمان را برای همیشه پذیرای وجودش کنیم. دیگر مثل گذشته به سهولت از کنار گناهان نگذریم و برای درمانش حتما تاملی داشته باشیم. زندگی، آرامش،امنیت و حقوق خود را در زندگی دیگران نجوییم، بلکه در کنار و همراه آنان بیابیم و بدانیم که برای هر کس به اندازه خودش جا هست. به خود اجازه ندهیم کوچکترین حقی از کسی ضایع کنیم . بلکه با رعایت کرامتش، حقوقش را به او بشناسانیم و دفاع از حقوقش را یادش دهیم و به او بگوییم: تا کسی مظلوم واقع نشود هیچ کس نمی تواند ظالم باشد. فقط در این ماه نباشد که به فکر محرومان و تهیدستان باشیم بلکه همدم بودن با آنان را وظیفه خود بدانیم. از این به بعد خود را در قبال گرفتاری ها و شادی های دیگر هم نوعانمان شریک بدانیم. هیچ وقت جاه و مقام دنیوی را معیار سنجش انسان ها قرار ندهیم تا اینها موجب برتری عده ای خاص و یا مایه ی تمسخر و کسر شان گروهی نشود، بلکه افراد را در جای مخصوص خو د بنشانیم با همان معیارهای تقوا و خلوص قلب داشتن. مواظب نگاه هایمان باشیم چرا که هر چیز را شایسته دیدن نیست ،وگوشمان را هوشیارکنیم تا خوب ها را بشنود. پاهایمان را، در این زمانه که از در ودیوارش بدبختی و فساد می بارد ودر هر قدمش هزاران دام و دانه به الوان مختلف نهفته، مراقبت کنیم تا بی گدار به آب نزند و طوری یادش دهیم تا راه از چاه تشخیص دهد. محبت و دوست داشتن را از هیچ کس و هیچ چیز دریغ نکنیم و آن را مایه زندگی مان قرار دهیم. هم و غمی جز ارتقای معنویت،عدالت و امنیت نداشته باشیم و اینها را سر لوحه زندگیمان بدانیم. خودمان را از تن پروری،رفاه طلبی و زیاده خواهی آزاد سازیم. در خوشی ها غره و در ناخوشی ها افسرده حال نشویم واین دو را خوب خوب بفهمیم. هرگز سربالا راه نرویم شاید در همین پایینی ها چیزهایی باشد که به کارمان آید. حقیقت و صداقت را به هیچ چیز نفروشیم اگر هم به قیمت جان تمام شود وایمان داشته باشیم که اوست مالک اصلی،پس دیگر چه باک! یاد بگیریم هر وقت و هر جا که نیاز شد "سکوت" را بشکنیم . یادمان باشد که قدر ثانیه ها رابدانیم چرا که زندگی همین ثانیه هاست. دیگر منتظر سلام کردن کوچکترها نباشیم. نیرویی داشته باشیم که قرآن را از طاقچه، نماز را از مسجد و فکرمان را از کنج معبد خانگی مان آزاد سازیم تا شمعی در این تاریکستان افروخته باشیم. به جای ترحم به دیگران به آنان احترام بگذاریم تا ضعیف پرور نباشیم. ودر آخر اینکه به جایی برسیم که به آسانی از پدر ومادر ، زن وفرزند و بود و نبودمان در راه آرمان و عقیده خدایی مان دل بکنیم و همه را نثار وصال حضرت دوست کنیم و "من" واقعی مان را به وصالش رهایی بخشیم. آمین

هیچ نظری موجود نیست: