یک سال پیش در همین روزها من با هم لابیهایم نقشه کشیدیم مسجد و مدرسه دینی عظیم آباد در زابل بلوچستان را تخریب کنیم و به خیال خودمان بتوانیم هم گوشمالی به بلوچها بدهیم و هم به این بخش از بلوچستان(سیستان) که نام دارالولایت داده بودیم تحکیمی ببخشیم و هم اهل سنت و بلوچهای ساکن این منطقه از بلوچستان را مجبور به هجرت کنیم
آخر این چطور دارالولایتی بود که مدارس دینی اهل سنت در آن فعال باشند و زبانم لال به آقا خامنه ای چه جوابی می دادیم و نکته دیگر این بود که من و آقا هر دو به فرقه ضاله حجتیه تعلق داریم و معتقدیم که فساد را باید آنقدر زیاد کرد که امام زمان ما از چاه جمکران دیگر بیرون بیاید و به همین منظور مسجد و مدرسه دینی و مصاحف قرآنی را در فاضلاب انداختیم و از این بابت اصلا ناراحت نشدیم چون در فرقه ضاله حجتیه این کار اجر و ثواب فراوان دارد
در ضمن نوکری و مزدوری ما به آقا خامنه ای و شازده مجتبی جانش بیشتر به اثبات میرسید و همچنین آزمایشی بود بر غیرت مسلمانان بلوچ و مخصوصا مزدوران و جیره خوران مخبر ما تا ببینیم چه می کنند
اما و اما این بلوچها همچنان غیرتمند بودند و هستند و درسهایی به ما دادند و فکر کنم هنوز از این بابت دلشان از من و بقیه مزدوران حسابی به درد آمده و فکر نکنم به این سادگیها دست بردار باشند از این غلطی که من کردم
البته مزدوران و مخبران جیره خور بلوچ همچنان خفه خون گرفتند و هیچی نگفتند و نشان دادند که غیرتی برایشان نمانده است ولی این داستان گریبانگیر آن بدبختها هم خواهد شد و هم در این دنیا و هم در آخرت در ذلت و زبونی خواهند بود
حالا که سالگرد این ماجراست ما نوکران و هم منقلان آقا چند شب است که خواب نداریم و منتظریم که این دفعه بلوچها چه خاکی بر سر ما خواهند ریخت البته آنان نشان داده اند که کارشان را با صبر انجام می دهند تا ما مزدوران و فاشیستهای افراطی شیعه متوجه عکس العمل و زمان و مکان نشویم
...
شهریاری سرکرده آپارتاید زابلی
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر