۱۳۸۸ مرداد ۱۷, شنبه

حکومتگران کوچک مردان بزرگ را کوچک میکنند

رضا حسین بر تحلیل گر سیاسی تمام تلاش حکومتگران کوچک این است که مردان بزرگ را کوچک کنند تا کسی ازاد باقی نماند که از انها بیشتر بداند و بتواند برنامه بهتری از انها تنظیم و ارایه دهد. جمهوری اسلامی، مجموعه‌ای ازچنین افراد کوچک نادان است که مدعی داشتن علمی است که بزرگان ایران دارند. از انجا که کم دانی انها با بی‌کفایتی مطلق انها همراه است، طبیعتا، مردم دانای ایران، به تمام ضعف‌های انان اگاهی دارند. برای پوشاندن این ضعف هاست که رژیم نادان و بی‌کفایت دروغ‌های بزرگتر از خودش میگوید و انتظار دارد که مردم اگاه انها را باور کنند. وقتی مردم هم به دروغ، و هم به بی‌کفایتی اعتراض میکنند، رژیم انهارا دستگیر، شکنجه و مجبور به اعتراف میکند، انهم به صورتی که خود رژیم بیشتردر نزد مردم محکوم میشود تا اعترافکنندگان. کار ادمهای نادان و بی‌کفایت همیشه این بوده است که ادمهای دانا و با کفایت را یا خوار کنند و یا نابود، تا خودشان فْرصت اظهار وجود پیدا کنند. دلیلی که بیهقی برای نوشتن کتاب خود میاورد همین است : حسنک وزیر داناترین مرد زمان خود بود و حسودان و نادانان او را به قرمطی بودن متهم کردند. سلطان مسعود غزنوی میدانست که او قرمطی نیست ولی دوست داشت این اتهام را باور کند؛ چرا که چشم به مال او بسته بود. پس حسنک را محکوم کردند و به دار اویختند. بیهقی شاهد ماجرا بود و کتاب تاریخ بیهقی را نوشت به این امید که نادانان سبب مرگ دانایان نشوند و کار ملک و ملت خراب نشود. اما نابکاران همچنان به کار نابود کردن دانایان با لیاقت مشغولند ولی این بار گویی مردم فهمیده اند که کار ملک و ملت درست نمیشود مگر با ادمهای درست. بهمین دلیل سرنوشت خود را با سر نوشت درستان وبرگزیدگان گره زده اند و دیگر اجازه نمیدهند ناراستان بر راستان چیره شوند. میگویند اسکندر قبل از حمله به ایران درمانده و مستأصل بود. از خود میپرسید که چگونه باید بر مردمی که از مردم من بیشتر میفهمند حکومت کنم؟ یکی از مشاوران میگوید: «کتابهایشان را بسوزان. بزرگان و خردمندانشان را بکش و دستور بده به زنان و کودکانشان تجاوز کنند». اما ظاهراً یکی دیگر از مشاوران (به قول برخی، ارسطو) پاسخ میدهد: «نیازی به چنین کاری نیست. از میان مردم آن سرزمین، آنها را که نمیفهمند و کم سوادند، به کارهای بزرگ بگمار. آنها که میفهمند و باسوادند، به کارهای کوچک و پست بگمار. بی سوادها و نفهم ها همیشه شکرگزار تو خواهند بود و هیچگاه توانایی طغیان نخواهند داشت. فهمیده ها و با سوادها هم یا به سرزمینهای دیگر کوچ میکنند یا خسته و سرخورده، عمر خود را تا لحظه مرگ، در گوشه ای از آن سرزمین در انزوا سپری خواهند کرد...». اسکندر این کاررابا مردم ایران نکرد که میدانست خوار کردن بزرگان، خود او را خوار میکند؛ اما جمهوری اسلامی مردم را خوار و بدنام کرد تا خود را خوشنام کند، اما حاصل این کار باطل کردن خود نظام بود. نظامی که بدتر از این با مردم کرد اکنون بدتر از هر رژیمی شده است که تا کنون در ایران امده است. وقت ان رسیده است که مردم جای واقعی هر کس را بشناسند و همه را در جای خود بنشانند.

هیچ نظری موجود نیست: