۱۳۸۸ شهریور ۲۷, جمعه

اخراج نويسنده كيهان ازانجمن قلم به دليل نامه ارسالى به خامنه اى

تهران، دبى – رسانه ها، "العربيه.نت" محمد نوری زاد نويسنده قديمى روزنامه دست راستى كيهان از انجمن قلم يعنى همان تشکل اصولگراى رقیب با كانون نويسندگان ايران ،اخراج گرديد .
روزنامه کیهان كه اين روزها از اين نويسنده به عنوان "نويسنده هتاك" نام مى بَرد، روز پنج شنبه 17-9-2009 از اين اخراج خبر داد.اخراج نورى زاد پس از انتشار نامه سرگشاده وى به آیت الله خامنه ای رهبر ایران اتفاق افتاد. اين نويسنده در نامه سرگشاده خود از او خواسته است "از ملت ايران عذرخواهى كند".
طبق خبر واصله، هیئت مدیره انجمن قلم ایران طی نامه ای خطاب به هیئت موسس این انجمن، لغو عضویت آقای محمد نوری زاد را به دلیل از دست دادن شرایط عضویت خواستار شده است.
اين نويسنده كه چند هفته پيش با انتشار مقاله اى در وبلاگ شخصى خود از روند امور ابراز نگرانى كرده و عدم اطمينان خود را به شیوه رهبری ابراز داشته بود، طى مقالات ديگرى ثابت كرد كه تغییر مواضع داده و مى خواهد به سيل منتقدان دولت احمدى نژاد و حاميان حكومتى او بپيوندد.
او در نامه مورخ دوشنبه 14-9-2009 خود خطاب به آقای خامنه ای نوشته است: "چه بسا برای شما و همطریقان دیرین من بسی نامتحمل باشد و برمن سخت بگیرند که تو کی هستی که برای ولی‏فقیه تعیین تکلیف می‏کنی و اساسا چرا می‏پرسی چرا؟
"نورى زاد در آغاز نامه خود خطاب به آقای خامنه ای آورده است: "من همیشه، چه در نوشته هایم و چه در گفتگوی حضوری، شما را با واژگانی چون: آقا جان، مولای من، خامنه ای ما، مخاطب قرار داده ام. اما در این رقعه، مصرم که حضرتعالی را "پدر" خطاب کنم...
پدرگرامی، من شاید بیش از هر نویسنده و فیلمسازی، در سالهای رهبری شما، در جانبداری از شما مطلب نوشته ام و فیلم های مستند ساخته ام. و آنچنان غلیظ و ناگشودنی با شما و جایگاه شما گره خورده بودم که احساس می کردم: یاوری امام زمان، نسبت موکد و انفکاک ناپذیری با یاوری شخص شما دارد"
اين نويسنده در جای دیگری مى افزايد:"وقتی از فقر و فساد و تبعیض می فرمودید، در پوست نمی گنجیدیم. چرا که بخود نوید می دادیم از پی این خروش های فهیمانه، حتما افق های مبارکی درجهت زدودن این رذیله های اجتماعی در پیش خواهد بود...
با هر ادله و احتجاج شما، برج بلند "چرا" های ما فرو می ریخت. طوری که تحقیق و مجادله را شایسته تداوم سخن شما نمی دیدیم.
"نوری زاد سپس توضيح مى دهد: "با اشاره و تایید و نصب جنابعالی، شیفتگان و سربازان و اطرافیان و ماموران شما برمنصب های فراوان کشور قرار گرفتند تا این کشتی طوفان زده را به ساحل امن و آسایش و رشد برسانند.
از شورای نگهبان تا قوه قضاییه. از فرماندهان سپاه تا فرماندهان ارتش. از امامان جمعه تا مجمع تشخیص مصلحت. از شورای انقلاب فرهنگی تا صداو سیما. هیچ منصب کلیدی ای نبود که منتصبین شما در آن حضور نداشته باشند. حتی نمایندگان مجلس خبرگان که به صورت ظاهر از جانب مردم انتخاب می شوند، پیشاپیش از فیلتر شورای نگهبان شما گذر می کردند.
"اين نويسنده و هنرمند خطاب به رهبرى اظهار مى دارد: "با مدیریت و خواست شما، روحانیان بر تمامی مقدرات محوری ما حاکم شدند. از نهادها و نمایندگی های ولی فقیه، تا ادارات عقیدتی و سیاسی و اجتماعی و اقتصادی و نظامی و فرهنگی. چه در داخل و چه در خارج. و ما تا می آمدیم به این همه حضور و سرک کشیدن روحانیان در زیر و بالای کشور بیاندیشیم، خود را سراسیمه با خواست شما مجاب می کردیم. که یعنی : لابد این درایتی است ازجانب شما و ما از تبعات آن غافلیم."
نورى زاد مى نويسد: "این روحانیان، ظاهرا حضورداشته اند تا چشم شما باشند در بدنه کشور...اما سنگی از پیش پای نظام نیز برنداشته اند...
ما دکتر علی شریعتی و تفکرات او را می ستودیم، اما نظام، او را بخاطر این که روحانی نبود و فراتر از چارچوب های حوزه می اندیشید، کنار گذارد تا مبادا در برابر روحانی، یک غیر روحانی سر برآورد...
شریعتی، برای برپایی این نظام سوخت، اما این نظام او را بخاطر روحانی نبودنش و تفکرات تازه اش سوزاند و حق او را در نهضتی که بوجود آورده بود ادا نکرد. این روزها، می بینیم برای فلان روحانی دور از تاریخ و گاه جا مانده در تاریخ مراسم یاد بود بپا می کنند اما سالگرد وفات و شهادت شریعتی باید با ترس و لرز برگزار شود.
"وى با اشاره به "تبعات این حضور همه جانبه روحانیان برمقدرات محوری کشور" به هراس شديد نظام از هر گونه صداى انتقاد اشاره مى كند و حاكميت سانسور بر صداو سیما و مطبوعات ايران را به باد انتقاد مى گيرد.
نورى زاد هدف پيشين خود و همفكرانش را اين گونه بيان مى كند كه: "ما برای این در پشت سر شما صف بسته بودیم که از جانب شما، نسیم علوی بر ما وزیده شود و دوست داشتیم مردمان ما و جهان از این فرصت تاریخی بهره مند شوند".
نورى زاد مى نويسد: "در همه این سالها، من ندیدم یا نشنیدم که شما، در مقام شخص اول این کشور پرمخاطره و پرآوازه، یک بار، حتی یک بار، مسئولیت یک خطا و خبط و عقب ماندگی و درجا زدن را شخصا بپذیرید...
به مردم بفرمایید: ای مردم، تا اینجای عقب ماندگی های کشور متعلق به دیگران است و این مختصر متعلق به خطاهای انسانی من رهبر است. ه
میشه خود را برکنار از آسیب ها دیده اید و همراه و همصدا با مردم، بر مسئولین و مجریان برافروخته اید که: چرا فقر و فساد و تبعیض؟ چرا بدکاری؟ چرا بی برنامگی؟ چرا عقب ماندگی؟ چرا بی کیاستی و بی مدیرتی و بی خردی؟"وى مى افزايد: "حال آنکه شاید پسندیده این بود به همان روحانیان منصوب خودتان نیزمی نگریستید و خرابکاری و نقش احتمالی آنان را در این چراهای تمام نشدنی رصد می فرمودید.
"اين نويسنده نتيجه مى گيرد: "اکنون به جامعه ای و کشوری و نظامی دست یافته ایم که بجز استقلال سیاسی، در سایر حوزه ها سخت گرفتار است.
رشوه و ریا و رابطه و خاصه پروری و اعتیاد و بیماری مصرف و بیماری تولید و بیماری اجتماعی و بیماری فرهنگی و بیماری انتظامی گریبانمان را گرفته است... خدای متعال هرگز رعایت شهدا و زحمت های ما در برپایی این انقلاب را نخواهد کرد و به راحتی آب خوردن ممکن است با پشت کردن به سنت های الهی فرو بپاشیم و از گردونه توجه عالم و خدای عالم به دور افتیم.
"نورى زاد در پايان با اشاره به اين كه "مردم ما هنوز اقتدار نظام را طالبند" خواهان پوزش خواهى خامنه اى از مردم شده و مى افزايد: " این عذرخواهی شما می تواند آتش خشم مردم را سرد کند. به آنان امید بدهد. آب رفته را به جوی باز گرداند. اما اگر این نشود، و همانگونه که در نماز جمعه اخیر فرمودید، کار به تنگناهای انتظامی بکشد، ما رفته رفته، این باقیمانده مردم را نیز از دست خواهیم داد. و شما نیک تر از همه ما می دانید: نظامی که مردم نداشته باشد، چه دارد؟ والسلام."

هیچ نظری موجود نیست: