۱۳۸۸ تیر ۲۵, پنجشنبه

آیا جنبش ایران از موسوی و کروبی عبور خواهد کرد؟

رضا حسین بر تحلیل گر سیاسی رهبری جنبش‌های دوران‌های بحرانی و بحران زا احتیاج به شخصیت‌های جسوری دارد که قدرت سازماندهی و الهام بخشی فوق العاده یی داشته باشند. تاکتیک و استراتژی را بخوبی درک کنند و تصمیمات سریع و درست بگیرند. من موسوی و کروبی را از نزدیک نمیشناسم اما هیچ کدام تأ کنون مهارت‌های شخصیت‌های تاریخ ساز را از خود بروز نداده ‌اند.هنگامیکه آنها از مردم خواستند که به خیابانها بروند، مردم اجابت کردند ولی‌ هنگامیکه که مردم از آنها خواستند که پیش بیایند و جنبش را به طور موثری رهبری کنند، مسولیت و تعهد شایسته نشان ندادند. احساس مسئولیت در مقابل مردم، راز جذب مردم است. احساس مسئولیت یعنی جواب دادن به خواسته‌های مردم پیش از آنکه خواسته ها بطور علنی مطرح شود. موسوی حتا پس از دادخواهی مردم پاسخ لازم را نداد. شرایط برای او سخت بود ولی‌ شرایط سخت است که رهبران را از دیگران جدا می‌کند. کسی‌ که مردم را به خیابان‌ها میخواند، مسول جان آنهاست. باید پیش از دعوت مردم، فکر عواقب تظاهرات را در نظامی بکند که حاضر است برای ماندن خود هر کاری بکند و بعداً مردم را مسول کشتن خود بنماید. اکنون بسیاری برای رئیس جمهور شدن موسوی کشته شده ‌اند و بسیاری در زندانها شکنجه میشوند. هم کشتن و هم شکنجه کردن آنها غیر قانونی است. در حالیکه خامنه یی میخواهد که مردم و موسوی قانون را رعایت کنند، موسوی باید احترام به قانون را اول از خامنه یی بخواهد. خواستن رعایت قانون، بزرگترین صلاح موسوی و کروبی است؛ چرا که خامنه‌ای هر گز نمیتواند طبق قانون عمل کند. دیکتاتور‌ها از قانون میترسند. رهبران مخالف باید این را بخوبی بدانند و نقض قانون را به شدت محکوم کنند و از جامعه جهانی بخواهند که نقض قوانین مدنی، اسلامی و حقوق بشر را بررسی نمایند. اگر کروبی و موسوی شهامت رهبری مردم را از جلو ندارند ولی هیچکس نمیتواند مانع قانون خواهی‌ آنها بشود. تقلب در انتخابات قانونی‌، اخلاقی‌ و اسلامی نبود. مخالفان باید این را بطور منظم تکرار نمایند. در حالیکه اعتراض به قانون شکنی کاملا قانونی بود.هم نقض قانون ، هم نقض اخلاق و هم نقض قوانین اسلامی از سوی خامنه ای، او را فاقد شرایط رهبری می‌کند. اگر کل نظام در نقض این همه قوانین دست داشته است، کروبی و موسوی میتوانند موضوع قانونی‌ نبودن کل نظام را پیش بکشند. اکنون آنها، چه بخواهند و چه نخواهند مسول تظاهرات، دستگیریها، شکنجه‌ها و اعدام کسانی‌ هستند که بدام احمدی نژاد و نیروهای امینیتی افتاده ‌اند. اگر آنها از این مسئولیت بگریزند، جنبش از آنها عبور خواهد کرد. اگر تمام توانایی‌های این آقایان همین بود که نشان دادند، امیدی برای رهبری آنها در این شرایط بحرانی وجود ندارد. با این توانایی ها، آنها در حد مدیران درجه سه باقی‌ ماندند و نه حتی در حد رهبران درجه سه. آنها نه تنها نتوانستند در هنگام بحران یک بینش و استراتژی جدیدی را تنظیم و عملی‌ بکنند، بلکه از مدیریت حرکتی که مردم پدید آورده بودند عاجز شدند. از طرف دیگر، سپاه پاسداران، بسیجی‌ ها، لباس شخصی‌‌ها و نیروهای امنییتی که سالها برای چنین روز‌هایی‌ تربیت شده و پول گرفته بودند، با تمام قدرت وارد کار سرکوب شدند. قوانین اخلاقی‌، اسلامی و مدنی را زیر پا گذاشتند و از انجام هیچ کاری برای تمام کردن این جنبش خود داری نکردند. در حالیکه همه این جنایات انجام میشد، خامنه‌ای از مقوله های های قانون و مظلومیت و تاکتیک‌های همبستگی خانوادگی استفاده کرد و مردم و کروبی و موسوی را هم گناهکار جلوه داد و هم از مقامات خواست که خود آنها را ببخشند ولی‌ همکاران‌شان را دستگیر، شکنجه و مجبور به اعتراف بکنند. موسوی و کروبی یک فرصت تاریخی‌ دارند که هر گز تکرار نخواهد شد. اگر نتوانند از آن استفاده کنند، از تبدیل شدن به قهرمانان بزرگی خود را محروم خواهند کرد. مردم از آنها نا امید و جنبش از آنها خواهد گذشت.

هیچ نظری موجود نیست: