از مرگ می ترسانندمان
به نام آنکه مرگ در رهش را زندگی خواند
بزدلان بیت رهبری مردان ایمان و عزم را از مرگ می هراسانند
چون خود غرق در شهوت و دنیا و اموال بدست امده از خون مردمند
چون خود عاشق زندگی و هراسان ز مرگند
چون خود سرمست از غارت و تجاوز به مردمند
انگه بعد از سرکشیدن خون مردم مستانه می گویند می کشیم و غارت می کنیم
هر آنکه را سد راهمان گردد و مقابلمان طغیان کند
ای بیچارگان!!
فرزندان ایمان را ترس از مرگ نیست و نخواهد بود
آنان عاشقان مرگ در ره عقیده و سرزمین اند
آنان سرمست از مئ زندگی و عاشقان شهادتند
فرزندان ایمان با خود همیشه نجوا می کنند
که:
چه زیباست آن لحظه ای که فدای آرمان شوند
چه عاشقانه است غلطیدن در خونی که در ره الله ریخته شود
و چه رعناست جسدی که قربانی حق و حقیقت شده است
آنان می خندند و قهقهه می زنند بر نادانانی که از مرگشان می هراسانند
آن لحظه زیبای دیدار با محبوب
آن لحظه پر ز معنا
ان لحظه که عالمی حقیقت با خود به همراه دارد
واقعا مسخره است چنین تهدیدی و خنده آور است چنین ترساندنی
به قول رهبرمان
چنین است این ترساندن که به عاشق دنیا بگویند:
اگر دست از کارت برنداری 100 ملیون بهت می دهیم
آن بیچاره چه چیزی بهتر از 100 ملیون می خواهد
مائی که عاشق مرگیم ما را با مرگ می ترسانند
ما که دیوانه چنین مرگی هستیم
ما صبحگاهان و شامگاهان دعایمان چنین مرگیست
دعایمان چنین است
خدایا!
مرگ با عزت از هزاران و ملیونها زندگی پر ذلت و خفت بهتر است
پس به ما چنین مرگی عنایت فرما
مجاهدی از دیار بلوچستان
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر