رژیم جانی ولایت فقیه و مزدوران زابلی اش از گذشته درس نمی گیرند و می خواهند با جنایت به حکومت استعماری خود و اشغال بلوچستان ادامه دهند و به زعم باطل خود فکر می کنند چنین می توانند موفق شوند در صورتیکه جنایت را تجربه کرده اند و پاسخ شدید آن را دریافت کرده اند اما باز هم درس نمی گیرند و به راهشان ادامه می دهند.
جنبش مقاومت جندالله از آغاز مبارزه به رژیم هشدار می داد که از جنایت به ملت بلوچ دست بردارد و از اهانت به مقدسات و تخریب مدارس و مساجد و ترور و اعدام علماء و جوانان دست بردارد تا جنگ و خونریزی خاتمه یابد و مردم در صلح و صفا زندگی کنند اما حقیقتا خون آشامی و کشتار و جنایت و قتل و خون ریزی در فطرت صفویان حاکم و مزدوران زابلی وجود داشت به همین خاطر به جای دادن پاسخ مثبت بر جنایت افزودند و جنبش جندالله در برابر جنایتهای رژیم چاره ای جز دفاع و متوسل شدن نبرد نداشت چنانچه مبارزان عملیاتهای متعددی را به اجرا گذاشتند و این عملیاتها در سران رژیم و مزدوران زابلی ترس وحشت آفرید اما زابلیهای مزدور نمی خواستند از اشغال بلوچستان دست کشند و قدرت و صندلی خود را رها کنند به همین جهت باز هم به جنایت ادامه دادند.
جنبش هشدار داد که جنگ را بین نظامیان محدود کنند و به مدارس و علماء تعرض نشود اما رژیم و مزدوران زابلی بدون توجه این هشدارها در یک عملیات وحشیانه مدرسه دینی عظیم آباد زابل را با خاک یکسان نمود و بدترین اهانتها را به مقدسات اهلسنت روا داشت و در اقدامی دیگر تعدادی از علمای اهلسنت را فقط به خاطر حمایت از جنبش مقاومت جندالله اعدام کرد و شاید رژیم فکر نمی کرد که جوانان مومن و فداکار بلوچستان از این جنایتها به سادگی نخواهند گذشت چنانچه دو جوان مومن و غیور دو عملیات استشهادی را به اجرا گذاشتند که یکی شهید عبدالغفور پایگاه نظامیان در سراوان را با خاک یکسان نمود و شهید دیگر عبدالخالق ملازهی بتکده شیعیان زاهدان را منفجر کرد و انتقام علمای شهید و مدرسه دینی زابل گرفته شد.
این عملیاتها خود هشدارهای شدیدی به رژیم و مزدوران زابلی بود که دست از جنایت بکشند ورنه صدها جوان مانند شهید عبدالغفور و شهید عبدالخالق حاضرند در راه دفاع از دین و مردم جانهایشان را فدا کنند اما رژیم باز هم درس نگرفت و طی روزهای گذشته در اقدامی جنایتکارانه صدها جوان بی گناه را فقط به خاطر قرابت و نزدیکی با اعضای جنبش دستگیر کرده است که این جنایت مسیر جنگ را تغییر خواهد داد و شاید دیگر هیچ زابلی در هیچ نقطه ای از بلوچستان در امان نباشد حتی معلمها و کارمندان زابلی که در مناطق دور افتاده به سر می برند و این فقط یک اجازه را می طلبد زیرا که جوانان چندین بار از رهبر جنبش خواسته اند به آنان اجازه داده شود که زابلیهای اشغالگر را در کوچه ها و خیابانها و روستاها و وسط راهها از بین ببرند اما رهبر جنبش به خاطر معاهده ای که بین رژیم و جنبش در مورد عدم تعرض به افرادی عادی وجود داشت چنین اجازه ای ندادند.
اما شاید امروز جوانان بلوچ که می بینند زابلیها به خانه هایشان یورش می برند و برادران و حتی پدران بی گناهشان را دستگیر می کنند و به آنان اهانت می کنند بدون اجازه دست به کار شوند و آنگاه کوچه و خیابانها و جاده ها و روستاها از اجساد زابلیها پر می شود و این جنگ برای متجاوزان و اشغالگران سنگین تمام خواهد شد.
جوانان بلوچ می دانند که این کار هم آسان است چون با یک چاقو هم انجام می گیرد و از هر عملیاتی بر سران زابلی بیشتر فشار وارد می کند و همچنین نقشه هائی که رژیم طی چند دهه دنبال کرده است را تار و مار می کند زیرا که با آغاز این گونه عملیاتهای زابلیهای بزدل فرار را بر قرار ترجیح خواهند داد و از ترس جان خود بهتر می دانند که به شهرهای امنی بروند و آنگاه بلوچستان برای ملت بلوچ می ماند زیرا نظامیان بدون پشتیبانی زابلیها هیچ کاری نمی توانند انجام دهند لذا بهترین گزینه برای جوانان انجام چنین عملیاتهای آسانی است و آغاز گر این کار خود رژیم است که تعرض به افراد عادی و بی طرف را آغاز کرده است.
دلاور بلوچ
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر