جمشید برزگر
حضور گسترده هواداران مهدی کروبی و میرحسین موسوی، دو نامزد معترض به نتایج دهمین دوره انتخابات ریاست جمهوری در تظاهرات روز قدس در ایران، تازه ترین و بارزترین نشانه تداوم بحرانی حل ناشده است که از سه ماه پیش و در پی معرفی محمود احمدی نژاد به عنوان فرد پیروز انتخابات آغاز شده است.
در سه ماه گذشته، ایران به تمامی درگیر بحرانی بوده که ابعاد آن تنها به بحث انتخابات ریاست جمهوری و نتایج آن محدود نمانده و به طور فزاینده ای عالی ترین ارکان قدرت در جمهوری اسلامی را در برگرفته است.
بر اساس گزارش ها، عکس ها و فیلم های منتشر شده از تظاهرات روز جمعه، ۲۷ شهریور، دست کم ده ها هزار تن از شهروندان معترض به رویکرد حاکمیت در تهران و چند شهر دیگر از جمله اصفهان، شیراز، رشت، تبریز، مشهد و کرمانشاه، پس از مدتی وقفه در ابراز مخالفت های خیابانی خود، بار دیگر در خیابان ها شعارهایی را سر دادند که تقریبا تمامی رویکردهای حاکم در عرصه های مختلف از نحوه اعلام نتایج انتخابات گرفته تا چگونگی برخورد با معترضان به این نتایج و سیاست خارجی جمهوری اسلامی را در برمی گرفت.
حضور گسترده مخالفان در تظاهراتی که تا پیش از این به طور کامل از سوی حکومت سازمان داده می شد، نمونه دیگری از دشواری های جمهوری اسلامی برای گذشتن از بحران کنونی و ندادن مجالی برای بیان اعتراض ها را به نمایش گذاشت
در هفته های اخیر و در پی برخوردهای خشن نیروهای بسیجی، امنیتی و انتظامی با معترضان، و نیز به دلیل خودداری دستگاه های مسئول از ارایه هرگونه مجوز تجمع، ادامه بازداشت های گسترده چهره های شناخته شده در میان هواداران مهدی کروبی و میرحسین موسوی و اعمال محدودیت های گسترده در اطلاع رسانی و ارتباط این دو با هواداران خود، میزان حضور مخالفان در تجمعات خیابانی کاهش یافته بود.
با وجود این، عدم حضور معترضان در خیابان ها هرگز به عنوان نشانه ای از فروکش کردن بحران قلمداد نشد و همزمان، در اقداماتی کم سابقه و از جهاتی بی سابقه، مشروعیت حاکمان از سوی چهره هایی متنفذ زیر سوال رفت.
مهم ترین ویژگی اعتراضات و انتقادات اخیر در ایران که عمدتا بیانگر شکاف عمیق در میان نخبگانی است که زمانی زیر چتر واحدی جمع شده بودند، تغییر هدف انتقادها از محمود احمدی نژاد به آیت الله علی خامنه ای رهبر جمهوری اسلامی بوده است.
نامه آیت الله حسینعلی منتظری به مراجع تقلید، انتقادات شدید و علنی آیت الله علی محمد دستغیب نماینده استان فارس در مجلس خبرگان رهبری از آیت الله خامنه ای، نامه سرگشاده شماری از استادان دانشگاه تهران به رهبر جمهوری اسلامی و صراحت یافتن لحن چهره های سرشناس در جناح اصلاح طلب در انتقاد از آیت الله خامنه ای، نمونه هایی روشن از این وضعیت است که با اقداماتی نظیر ترور نماینده استان کردستان در مجلس خبرگان رهبری که از هواداران محمود احمدی نژاد خوانده شده، ابعاد پیچیده تری یافته است.
از سوی دیگر، حضور گسترده مخالفان در تظاهراتی که تا پیش از این به طور کامل از سوی حکومت سازمان داده می شد، نمونه دیگری از دشواری های جمهوری اسلامی برای گذشتن از بحران کنونی و ندادن مجالی برای بیان اعتراض ها را به نمایش گذاشت.
یک ماه پس از انتخابات، در پی حضور اکبر هاشمی رفسنجانی در خطبه های نماز جمعه تهران، طیف گسترده ای از مخالفان که در کسب هرگونه مجوز تجمعی ناکام مانده بودند، از نماز جمعه به عنوان فرصتی برای بیان علنی حضور خود بهره گرفتند.
چنین اقدامی اگرچه با درگیری هایی همراه بود، اما در عین حال نشان داد که مراسمی سراسر حکومتی در جمهوری اسلامی این قابلیت و زمینه را به سادگی فراهم می آورند که کارکردهایی متفاوت با خواسته های سازمان دهندگان بیابند.
همین تجربه و تلقی موجب شد که برای نخستین بار پس از درگذشت آیت الله خمینی، بنیانگذار جمهوری اسلامی، مراسم سخنرانی های شب قدر در مزار وی لغو شود، اجازه برگزاری مراسم بزرگداشت آیت الله طالقانی داده نشود و بر خلاف سال های گذشته اعلام شود که نماز عید فطر به امامت آیت الله خامنه ای نه در مصلای تهران بلکه در دانشگاه تهران که ظرفیت پذیرش نمازگزاران کمتری را دارد و کنترل وضعیت را آسان تر می سازد، برگزار خواهد شد.
جمهوری اسلامی همواره از مراسمی نظیر نماز جمعه و سخنرانی های روحانیون و چهره های شاخص خود و نیز راهمپیمایی هایی مانند روز قدس و ۲۲ بهمن به عنوان دلیل و سندی از میزان مشروعیت و محبوبیت مردمی و نشان دادن پایگاه اجتماعی مستحکم خود استفاده کرده بود. اما اکنون به نظر می رسد که این موضوع به یکی از اصلی ترین دغدغه های امنیتی رهبران جمهوری اسلامی بدل شده است
هواداران "جنبش سبز" در درک و تلقی خود از موقعیت دوگانه ای که مراسمی رسمی مانند نماز جمعه یا تظاهرات روز قدس فراهم می آورد، تنها نیستند.
رهبر جمهوری اسلامی و نهادهای نظامی و امنیتی بر سر این نکته با مخالفان خود هم عقیده اند. هشدارهای مکرر نسبت به هرگونه "انحراف" از شعارها و اهداف رسمی حکومتی در تظاهرات روز قدس، نه تنها نشانه آگاهی از احتمال استفاده مخالفان از این گونه موقعیت ها است، بلکه نشان دهنده میزان نگرانی آنان از چنین وضعیتی است.
جمهوری اسلامی همواره از مراسمی نظیر نماز جمعه و سخنرانی های روحانیون و چهره های شاخص خود و نیز راهپیمایی هایی مانند روز قدس و ۲۲ بهمن به عنوان دلیل و سندی مبنی بر میزان مشروعیت و محبوبیت مردمی و نشان دادن پایگاه اجتماعی مستحکم خود استفاده کرده بود.
همین کارکرد موجب شده که میزان روزها و مراسمی از این دست به طور قابل ملاحظه ای در ایران بالا باشد.
اکنون به نظر می رسد که همین وضعیت به یکی از اصلی ترین دغدغه های امنیتی رهبران جمهوری اسلامی بدل شده است.
معترضانی که امکانی برای تجمع و بیان آزادانه خواسته های خود در شرایط کنونی نمی یابند، با آگاهی از همین دغدغه بر میزان تلاش خود برای حضوری حتی اگر شده حداقلی افزوده اند و به نظر می رسد که با نزدیک شدن به زمان آغاز سال تحصیلی، این تلاش ابعاد گسترده تری به خود گرفته است.
یک صد روز پس از آغاز بزرگ ترین بحرانی که جمهوری اسلامی در دوران سی ساله خود با آن روبه رو بوده، به نظر می رسد که هواداران نتیجه اعلام شده انتخابات نه تنها چندان در متقاعد کردن مخالفان کامیاب نبوده اند بلکه در عمل، خود را در بن بستی خودساخته قرار داده اند.
چنین موقعیتی موجب شده است که اعتراضی که دامنه اش به دستگاه های اجرایی و نظارتی در انتخابات محدود بود، اکنون در گستره ای به مراتب وسیع تر اصلی ترین نهادهای قدرت در ایران را هدف قرار دهد.
به این ترتیب، رادیکال تر شدن خواسته های معترضان و محدود نماندن مطالبات به ابطال نتایج انتخابات یا برگزاری مجدد انتخابات حتی اگر با واکنش های تندتر حاکمیت همراه شود، می تواند هر چه بیشتر بر احتمال پیچیده تر و دشوارتر شدن شرایط خروج از بن بست و رسیدن به هرنوع تفاهم و سازش مخالفان و موافقان وضعیت کنونی بیفزاید.
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر